درباره وبلاگ


باسلام وتشکر این وبلاگ قصد توهین به هیچ یک از احاد کشوری را ندارد در صورت مشاهده هرگونه جسارتی ان را در نظرات بنویسید تا تصحیح شود. ______________________ اقایان و بانوان محترم لطف کردین که به این سایت آمدین و موجب سکته ما شدین(از فرط خوشحالی)بازهم ما را دق مرگ کنید زیرا خوشحال میشویم در ضمن اگر میتوانید کلیک کنید ؟اگر زحمت نیست؟ توی نظرسنجی شرکت کنید نظظظظظظریادتان نرود خواهش میکنم نظر بدید اگه نظر ندادید یعنی سایت ما ... است. خلاصه بگم داداش شرمندم کردینا بازم بیایین اگر فردی میخواهد در مورد من اطلاعاتی داشته باشد میتواند به پروفایل نویسنده مراجعه کند
موضوعات
طنز،کاریکاتور،طنزسیاسی،داستان
مطالب انتقادی،عـکس،طنزسیاسی

پدر راهنمایی می کرد و پسر در حالی که نگاهش با چپ و راست شدن دست پدرش همراه شده بود به سخنانش گوش می کرد . -- زن مثل گردو می مونه باید خردش کرد و بعد مغزش را درآورد و جوید . -- زن مثل زعفرونه باید حسابی بکوبیش تا خوب عطر و رنگ بده -- زن مثل نمد میمونه باید یک نقشی بهش داد و تا میخوره کوبید تو سرش تا شکل بگیره -- زن مثل پیژامه میمونه تا وقتی که باهاش راحتی باید نگهش داری -- زن مثل ……………

پسر فریاد کشید : مواظب باش داره می سوزه … پدر دستش را گزید و برسرش کوبید و گفت : خدا به دادم برسه این عزیزترین لباس مادرته . حالا چه قلطی بکنم ؟ حتما منو میکشه !!



شنبه 7 اسفند 1389برچسب:مطالب خواندنی ,مطالب واقعی, :: 22:17 ::  نويسنده : سیدیوسف
شاید هر روز نام چند محله تهران را بشنویم بی آنکه بدانیم چرا به این نامها معروف شده اند.  با استفاده از منابعی چون کتاب اول و ویکی پدیا و دیگر منابع در وب اطلاعاتی درباره نام برخی محله‌های تهران اطلاعاتی گردآورده ام که در ادامه می خوانید.

سید خندان
سید خندان نام ایستگاه اتوبوسی در جاده قدیم شمیران بوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده که پیش گویی‌های او زبانزده مردم در سی یا چهل سال پیش بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه نیز احترام به این پیرمرد بوده است
 
فرمانیه
در گذشته املاک زمینهای این منطقه  متعلق به کامران میرزا نایب‌السلطنه بوده است و بعد از مرگ وی به عبدالحسین میرزا فرمانفرما  فروخته شده است.
 
فرحزاد
این منطقه به دلیل آب و هوای فرح انگیزش به همین نام معروف شده است.
 
شهرک غرب
دلیل اینکه این محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع های  مسکونی این منطقه با طراحی و معماری مهندسان آمریکایی و به مانند مجتمع های مسکونی آمریکایی بوده و در گذشته نیز محل اسکان بسیاری از خارجیها بوده است.
 
آجودانیه
آجودانیه در شرق نیاوران قرار دارد و تا اقدسیه ادامه پیدا میکند. آجودانیه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزیر قورخانه ناصرالدین شاه  بوده،  او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.
 
اقدسیه

نام قبلی اقدسیه (تا قبل از 1290 قمری) حصار ملا بوده است. ناصرالدین شاه زمینهای آنجا را به باغ تبدیل و برای یکی از همسران خود به نام امینه اقدس (اقدس الدوله) کاخی ساخت و به همین دلیل این منطقه به اقدسیه معروف شد.



ادامه مطلب ...


شنبه 7 اسفند 1389برچسب:, :: 22:15 ::  نويسنده : سیدیوسف

گروه
اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اینگونه نگاه کنید ...


مرد را به عقلش نه به ثروتش

زن را به وفایش نه به جمالش

دوست را به محبتش نه به کلامش

عاشق را به صبرش نه به ادعایش

مال را به برکتش نه به مقدارش

خانه را به آرامشش نه به اندازه اش

اتومبیل را به کارائیش نه به مدلش

غذا را به کیفیتش نه به کمیتش

درس را به استادش نه به سختیش

دانشمند را به علمش نه به مدرکش

مدیر را به عملکردش نه به جایگاهش

نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش

شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش

دل را به پاکیش نه به صاحبش

جسم را به سلامتش نه به لاغریش

سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش


در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید!



يه روز يه مسافر خسته با اسب و سگش از مسير دشتي بدون آب و علف مي گذشت. از آغاز سفر خيلي گذشته بود و مسافر و حيووناش بسيار گرسنه و تشنه بودن. در چشم انداز دشت، يه باغ محصور و سرسبز که درش نهر روون و درختاي پرميوه پيدا بود، به چشم مي خورد. مسافر که به در باغ رسيد، ديد يه نگهبان بر سر در باغ ايستاده و يه تابلو بالاي در نصب شده و روش نوشته: "بهشت"

مسافر پرسيد: اينجا کجاست و نگهبان پاسخ داد: اينجا بهشته. مسافر ازش خواست که براي نوشيدن آب و يه استراحت کوتاه اونو راه بده. نگهبان گفت: برو داخل.

وقتي مسافر خواست با حيووناش داخل بشه نگهبان مانع شد و گفت ورود حيوانات به داخل بهشت ممنوعه. مسافر گفت: اونا تمام چيزاي منن، تمام راهو با من بودن، اونا يه بخشي از زندگي منن. و نگهبان مانع شد. مسافر همچنان خسته و تشنه به راهش ادامه داد.

فرسخي جلوتر مسافر با صحنه مشابهي مواجه شد. باغي و نگهباني و تابلوي بالاي دري که روش نوشته بود بهشت. از نگهبان خواست براي رفع عطش و خستگي با حيووناش وارد بهشت شن و نگهبان اجازه داد.

بعد نيمروزي که مسافر براي ادامه راه از باغ خارج مي شد، به نگهبان گفت: پايين تپه باغي هست که اونجا هم بهشته، اگر اون بهشت جعليه چرا جلوشو نميگيريد؟ نگهبان پاسخ داد: اونجا جهنمه و اتفاقا کار ما روهم راحت مي  کنه. هر ي حاضر باشه از چيزايي که دوست داره، از چيزايي که براش مهمن و براش آرمانن، بگذره وارد اونجا ميشه و مشترياي ما کمتر ميشن.

اما اگرکسي حاضر نباشه از مهمترين چيزاي زندگيش بگذره، به اينجا مياد.


گفت: سروش در مصاحبه با بي بي سي گفته است «جمهوري اسلامي ايران قصد دارد مرا ترور كند»!


گفتم: حيوونكي از اينكه تاريخ مصرفش تمام شده و ديگر سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه بهش محل نمي گذارند، كلافه شده و مي خواهد خودش را مهم جلوه بدهد. آخر كدام آدم عاقلي حاضر است سرمايه خودش را آتش زده و از بين ببرد!

گفت: ولي سروش كه سرمايه جمهوري اسلامي ايران نيست. او به قول نتانياهو، سرمايه اسرائيل است.


گفتم: اي عوام! هيچ سرمايه اي توي دنيا بهتر و سودآورتر از دشمن احمق نيست.

گفت: اتفاقا يكي از سايت هاي ضد انقلاب هم كه خيلي از سروش حمايت مي كرد خطاب به او نوشته، همه فعاليت من و تو و تمام اپوزيسيون به نفع جمهوري اسلامي تمام شده، مگر خاورميانه را نمي بيني كه چه خبره؟ خودمونيم! تو چه ارزشي داري كه بخواهند تو را ترور كنند؟! دعواي ايران با آمريكا و اروپاست.

گفتم: چه عرض كنم؟! سوسكه قرص اكس خورده بود، رفت جلوي كارخانه اي كه حشره كش توليد مي كرد و داد زد؛ نفس كش!!

 

 



مریضی های قلبی میشه بیشتر

 

فشار خون میره بالا و پایین

یکی خندونه و اون یکی غمگین

90 میره رو آنتن ها دوباره

شروع جیغ و فریادی که داره

دوباره گفتن از غمهای فوتبال

کمی هم گفتن از دردای فوتسال

به روی داوری ها زوم کردن

یه چندتایی شونو معروف کردن

دوباره عکسای ارسالی از ما

یه تصویر از یه گله تو چمن ها

که با کودی که میباره ز گله

چمن میشه المپیکی و حله

دوباره مچگیری از نوع عادل

زیادی تیزه و باهوش و بادل

دوباره قطبی و شیرای جنگل

ببخشید ، شیر بی دندون تنبل

دوباره گفتن از جام جهانی

نرفتیم ، با یه تیم کهکشانی

دوباره با پیامک یار میشیم

نظرسنجی هارو همراه میشیم

دوباره گیسکِشون واسه پنالتی

رو بودن یا نبودن داره شاکی

3-4 هفته هنوز نگذشته از لیگ

مربی های اخراجی توی دیگ

دوباره بازیا تعلیق میشن

با بی برنامگی درگیر میشن

دوباره صندلی های بیچاره

میشن قربانی باخت دوباره

90 می پیچه با اخبار و جنجال

میگه از سوژه های روز فوتبال



آدمک اخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همینجاست بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند

فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند

صبح فردا به شبت نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند

راستی آنچه به یادت دادیم
بر زدن نیست که درجاست بخند

آدمک نغمه آغاز نخوان
به خدا آخردنیاست بخند



زمان چقدر زود ميگذره! انگار همين ديروز بود كه همه خانم ها تو فكر اين بودند يه خورده چاق بشن!

 

همه اعتقاد داشتند دختر بايد يه پره گوشت داشته باشه و...

 

توپول بودن خودش يه حسن حساب مي شد. ننه خان جون تعريف ميكرد كه قديمترا  توپول بودن يا "اضافه

 

وزن امروز" خودش يه امتياز واسه شوهر كردن بود! همينه كه الان هر چي دختر باربي مونده شوهر

 

گيرش نمياد...!!!

 

حالا دوره زمونه 180 درجه چرخيده! حالا هر كي رو مي بيني حسابي مانکنه!آهان همه هيكل ها باربيه!پاي صحبت هر خانمي هم كه مي شيني !

 

شمسي چقدر خوب لاغر كردي؟                                                                                                                                                                                                                                                                                               

 

فاطي ورزش مي كني؟

 

صغرا چه رژيمي گرفتي اينقدر خوب شدي؟

 

حالا بماند كه با تيكه و متلك يه جوري به هم مي فهمونند كه به الانت نگاه نكن قبلا تانكر بودي!!

 

ديگه خانم ها تو خونه بند نميشن !هر روز استخر و خريد و كلي هزينه وا سه گرفتن برنامه غذايي!

 

تازه اين يه طرف قضيه است! خانم ها به خاطر صرفه جويي در وقت و... شايد هم "تنبلي" رژيم

 

خودشون رو وا سه همه افراد خونه تجويز مي كنند!( خوب كي گفته خانم خانه دار فقط كارش تو

 

آشپز خونه است. تجويز اين رژيم هم يكي ديگر از اين مسئوليت ها ست !) اونوقته كه آقا بعد از

 

كلي عرق ريختن و فعاليت تو طول روز وقتي شب فقط بايد يه خيار و يه سيب گاز بزنه! چيزي

 

نداره حيووني بگه!نا نداره صداش در نمياد!

 

البته حوزه بعضي از خانم ها وسيع تره و به كل فاميل رسيده! راستي اصلا مهم نيست بچه12

 

ساله شون تو سن رشد بايد غذا بخوره! مهم باربي بودن و فشن بودنه! به هر حال با پيش بيني هاي

 

ننه خان جون دو سال ديگه وقتي تو خيابون صداي برخورد كشكك هاي پا( دو تا استخوون) به

گوش تون رسيد تعجب نكنيد يه اسكلت داره از كنار تون رد ميشه!!!




 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب